نويسنده: مصطفي دلشاد تهراني





 

شرح گزاره هاي نامه ي 53 نهج البلاغه

« إعطِ مَا أعطَيتَ هَنِيئًا، وَامنَع فِي إِجمَالٍ وَ إِعذَارٍ. »
آن چه را مي بخشي به خوشي و گوارايي بخش، و نبخشيدن را با خوشي در گفتار و با زيبايي، و گونه اي پوزشخواهي همراه کن.
فلسفه ي مديريت خدمتگزاري به مردمان، اداره شوندگان و خدمت گيرندگان است، و همه ي کارگزاران و کارکنان در تمام مراتب، خدمتگزارند، و اين امر به عنوان اصلي حاکم در مديريت است و مادام که چنين احساسي وجود داشته باشد، کارگزاران و کارکنان با مردمان، اداره شوندگان و خدمت گيرندگان رفتاري مالکانه، فرمانفرمايانه و متوقّعانه نخواهند داشت، بلکه جايگاه و موقعيت خود را نعمتي و فرصتي مي دانند براي خدمتگزاري. امام علي (ع) در حکمتي خطاب به جابربن عبدالله انصاري چنين فرموده است:
« يَا جَابِرُ مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَيْهِ، كَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَيْهِ، فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِيهَا بِمَا يَجِبُ، فِيهَا عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ؛ وَ مَنْ لَمْ يَقُمْ فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاءِ . » (1)
اي جابر! آن که نعمت خدا بر او بسيار بُوَد، نياز مردمان بدو بسيار بُوَد. پس هر که در آن نعمت ها براي خدا کار کند [ و حقوق مردمان را بگزارد و بدانان خدمت نمايد ]، خدا نعمت ها را بر وي پايدار کند. و آن که آن را چنان که واجب است به مصرف نرساند، نعمت او را بِبَرد و نيست گرداند.
هر چه در انجام دادن امور، روحيه خدمتگزاري کامل تر باشد، ارزش کار و کارگزار بيش تر است؛ و اميرمؤمنان علي (ع) مي آموزد که بايد در اين جهت حرکت کرد، چنان که درباره ي خدمتگزاري فرموده است:
« لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، و بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ. » (2)
روا ساختن نياز جز با سه چيز راست نيايد: خُرد شدن آن تا بزرگ نمايد، پوشيدن آن تا آشکار گردد، و شتاب کردن در آن تا گوارا شود.
با پاسداشت چنين اصلي، خدمتگزاري به مردمان، اداره شوندگان و خدمت گيرندگان، مطلوب ترين کارها شمرده مي شود، و کارها در نظم و نظام مطلوب قرار مي گيرد؛ در انجام دادن خدمت تأخيري صورت نمي پذيرد، در انجام دادن آن هيچ منّتي گذاشته نمي شود، هيچ بزرگ نمايي در خدمت ها مطرح نمي گردد، و هيچ پيمان شکني و خُلف وعده اي اتفاق نمي افتد.
از منظر امام علي (ع) در خدمتگزاري آن چه مهم است، اين است که، آن جا که کاري انجام مي گيرد، بايد با ميل و رغبت، و علاقه و مطلوبيت صورت پذيرد؛ و آن جا که کاري نشدني، و خلاف قانون است، و نبايد انجام گيرد، بايد با خوشي در گفتار و زيبايي، و با پوزشخواهي همراه شود. از اين روست که امام (ع) در عهدنامه ي مالک اشتر بر اين امر تأکيد کرده و فرموده است: « إعطِ مَا أعطَيتَ هَنِيئًا، وَامنَع فِي إِجمَالٍ وَ إِعذَارٍ » ( آن چه را مي بخشي به خوشي و گوارايي بخش، و نبخشيدن را با خوشي در گفتار و با زيبايي، و گونه اي پوزشخواهي همراه کن ).
گوارايي در انجام يافتن امور و ارائه خدمات بدين معناست که کارها چنان برنامه ريزي و اجرا شود که همه ي آن چه موجب گوارا افتادن امور و خدمات است تحقق يابد، از جمله سهولت در آن ها، گردش روشن و مشخص همه چيز، کوتاهي زمان آن ها، رفتار سراسر احترام و تکريم، و محور دانستن رضايت مردمان، اداره شوندگان و خدمت گيرندگان. امام (ع) در اين جهت به مالک اشتر يادآور شده است:
« وَ إِنَّمَا يُستَدَلُّ عَلَي الصَّالِحينَ بِمَا يُجرِي اللهُ لَهُم عَلَي ألسُنِ عِبَادِهِ. » (3)
تنها با سخناني که خداوند درباره ي شايستگان بر زبان بندگانش جاري ساخته مي توان به صلاحيت و شايستگي آنان راه برد.
و نيز درباره ي گردش امور فرموده است:
« وَ ليَکُنِ البَيعُ بَيعًا سَمحًا بِمَوَازِينِ عَدلٍ، وَ أسعَارٍ لَا تُجحَفُ بِالفَرِيقَينِ مِنَ البَائِعِ وَ المُبتَاعِ. » (4)
و بايد خريد و فروش آسان صورت پذيرد و با ميزان هاي دادگري انجام گيرد؛ و نرخ ها به گونه اي باشد که حقّ هيچ يک از دو گروه فروشنده و خريدار کم گذاشته نشود.
و درباره ي انجام يافتن همه ي امور در زمان خود و تأخير نيفتادن در هيچ کاري فرموده است:
« أمضِ لِکُلِّ يَومٍ عَمَلَهُ، فَإِنَّ لِکُلِّ يَومٍ مَا فِيهِ. » (5)
براي هر روز، کار همان روز را به اجرا بگذار، زيرا هر روزي کاري مخصوص به خود دارد.
و درباره ي رفتار با مردمان و خدمت گيرندگان فرموده است:
« َأَنْصِفُوا النَّاسَ مِنْ أَنْفُسِکُمْ، وَاصْبِرُوا لِحَوَائِجِهِمْ، فَإِنَّکُمْ خُزَّانُ الرَّعِيَّة، وَ وُکَلاَءُ الْأُمّةِ، وَسُفَرَاءُ الْأَئِمَّةِ. » (6)
پس داد مردم را از جانب خود بدهيد، و در برآوردن نيازهاي آنان شکيبايي ورزيد، که شما مردمان را خزانه دارانيد، و امّت را وکيلان، و پيشوايان را سفيران.
اميرمؤمنان علي (ع) خدمتگزاري را اصلي حاکم، با همه ي لوازمش دانسته، و آن را چنان ارج نهاده که از کارگزاران خود خواسته است تا اين گونه رفتار کنند.
اگر خدمتگزاري به عنوان اصلي اساسي در مديريت حاکم باشد، نه تنها رفتارها و عملکردها در جهت مطلوب متحوّل خواهد شد، که سختي هاي کار و مسئوليت، و تحمّل ناگواري هاي حاصل از رفتار نامناسب مردمان و خدمت گيرندگان آسان خواهد شد؛ و در اين صورت است که مديريت به بهترين شکل و با کم ترين هزينه به سوي اهداف خود خواهد رفت. امام علي (ع) در حکمتي گرانقدر فرموده است:
« لَا يُزَهِّدَنَّكَ فِي الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا يَشْكُرُهُ لَكَ، فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لَا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ، وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ، وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ. » (7)
هرگز ناسپاسي افراد، از انجام دادن کار نيک دلسردت نکند، که کسي نيز هست که بي هيچ بهره يافتني سپاست مي گويد، و چه بسا که از سپاس سپاسگزاران، بيش از ناسپاسي ناسپاسان بهره مند شوي، و خداوند نيکوکاران را دوست مي دارد.

پي نوشت ها :

1- نهج البلاغه، حکمت 372.
2- همان، حکمت 101.
3- همان، نامه ي 53.
4- همان.
5- همان.
6- همان، نامه ي 51.
7- همان، حکمت 204.

منبع مقاله :
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول